زندگی،،،  پَر...

کودک درون من، خیلی وقته سقط شده...

رهایم کن...

گفتا چو جورش میبری ، دنبال او دیگر مرو


ای بی بصر، من میروم؟ او میکشد قلاب را

تصمیم با تو...


روزی قرار شد برسیم آخرش به هم

 

حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟

سوختم...

دیر آمدی....

 

 

 

نیمه ی عاشق ترم را،  باد بُرد... 

بیتی برای بقاء....

 

سهمم ازعشق تو عکسی ست،

 

که دیدم آن هم،،

 

دستم آنقدر تکان خورده که تار افتاده....

دلداری

 

 

گل میخرم هنوز... 

 

اگرچه، برای سطل...

 

تا گل فروش بو نبرد،،،،

 

که تو رفته ای...

 

معجزه...

 

عجیب است...

 

       من هنوز هم نفس میکشم....

 

 

و باز مینویسم....

 

بزرگ شده ای...

 

دلم برای تو، تنگ است...

 

 

من

 

شعرهایم مثل خاکستر سیگار میسوزند....

 

تا تورا بسازند...

 

 

بعد از مدت ها.....

 

قلبم بوی کافور میدهد....

 

شب به شب، در آن مرده شورها،

 

آرزویی را غسل میدهند و کفن میکنند....

 

 

 

جواب میخواهم....

 

خدا وندا.....

 

این همه حسرت که میخورم،

 

روزه ام را باطل نمیکند؟؟؟؟؟؟

 

 

مخاطب خواص...

 

تو رو نباید بالا برد.....

 

 

باید بالا آورد.....

 

 

 

به من گوش میدهی؟؟؟؟

 

خدایا....

 

این روزها کمی مرا "تلاوت" کن...

 

شاید ختم شود این زندگی ام.....

 

 

بازی سرنوشت...

 

به اعتمادم، تجاوز کردی...

 

و من اکنون بچه ای دارم، به نام انتقام...

 

بترس از روز زایمانم....

 

 

نوشدارو....

 

 

دارد زمان آمدنت دیر میشود....

 

 

 

ای که میدانی....


دستم را بگیر


دارم به یادت


"می افتم"




رحم کن...

گیسوهایت را بگو


دست از سر باد بردارند


دارد به کوه می زند خودش را...




کمک میخواهم....


به من میگوید: مثل بچه ی آدم رفتار کن....


و من هنوز مانده ام....


که میان هابیل و قابیل کدام را انتخاب کنم؟؟؟



خیانت افسانه نیست....



پرسیدم: شیرین، از فرهاد چه خبر؟؟؟؟


گفت: آهسته تر، مجنون با من است...




هنوز درمان نشدم....


من: دکتر، چرا من خوب نمیشم؟؟؟


دکتر: {سکوت}


من: دکتر، با تو هستما. من چه مرگمه؟؟؟


دکتر: {باز هم سکوت}


من: آقای دکتر، با توام. من چم شده؟؟؟ لالی یا کر؟؟؟؟


دکتر: ببریدش، اون مرده... جواز دفنش رو صادر کردم...


عاشق این لحظه ام....



ای بی رگ....


میدانی که غیرتم همه چیزم است....


لا اقل به خوابم که میایی،


تنها بیا، بی شرف...



کثافت...


تنش، بوی غریبه میداد...


وگرنه سگ های محل، بیخودی پارس نمیکردند...




رحم کن


درب خانه ات را که میبندی،


باد هم زوزه میکشد...


من که منم....


بدون شرح...


اعتراف تلخیست...


ولی...


عشقم و آن غریبه، بهم می آیند...



قانون...


کفتارها، گرگ تنهای بیابان را دریدند....


زنده باد نامردهای متحد....



آآآآآآآآه.....


او، هنوز روسری آبی سر میکند.


و من، سیگار فیلتر قرمز....


آه، چه شهراورد بزرگی شده....



تو هم شرط ببند...


عاقبت من، شد سرنوشت جناغ...


همه، سر شکستنم شرط بسته اند...




چهار فصل من...


زمستان و تابستان ندارد.....


نباشی.....


چهار ستون بدنم میلرزد.....




ظاهر و باطن....


در من گرگی هست....


خسته از نبرد های پی در پی....



گوشه ی غاری تنها نشسته است....


و زخم هایش را میلیسد....


یا اباعبدلله علیه السلام



دل را برای تو یک دست میکنم،



راه دلم به غیر تو، بن بست میکنم



خوردن باده ز راه گوش کسی ندید،



من یا حسین میشنوم مست میکنم...




تقدیم به عاشقای اربابم